امشب خورشید متولد مى شود. شب و تاریکى به پایان مى رسد و با تولد خورشید، روشنایى آغاز خواهد شد. زیرا از این شب به بعد، بر ساعات روز افزوده شده و رفته رفته روزها طولانى مى شوند. امشب شب وداع با تیرگى است.
بى شک یلدا را مى توان تنها آیین باستانى ایرانى دانست که گذر زمان چندان بر آن تاثیرى نداشته است. نه مانند جشن هاى مهرگان و تیرگان که جشن هاى رسمى ایرانیان بودند کمرنگ یا بى رنگ شد و نه مانند جشن چهارشنبه سورى شکل و شمایل اش تغییر کرده تا بدانجا که دیگر نمى توان آن را یک جشن باستانى به حساب آورد. یلدا همچنان، همچون زمان ایران باستان برگزار مى شود، شاید دلیلش آن است که یلدا فراتر از یک جشن ملى است و در پس چهره خود پشتوانه عظیمى را پنهان کرده است.
یلدا ریشه در تاریخ جهان دارد. شب یلدا زادروز مهر یا میتراست. خداى پیمان و عهد و ایزدى تویى. میترائیسم یکى از تأثیرگذارترین مذاهبى است که نخست در شرق، و بعدها در غرب و در دین مسیحیت ردپاى بسیارى از خود به جاى گذاشت. این شب را از دیرباز نزد مردم جهان شبى مقدس مى دانستند.یلدا از نظر معنى معادل با کلمه نوئل از ریشه ناتالیس رومى به معنى تولد است و نوئل از ریشه یلدا است. واژه «یلدا» سریانى و به معنى ولادت است، ولادت خورشید (مهر و میترا)؛ و رومیان آن را (ناتالیس انویکتوس) یعنى روز تولد مهر شکست ناپذیر مى نامیدند. پس از مسیحى شدن رومیان سیصد سال پس از تولد عیسى مسیح کلیسا جشن تولد مهر را به عنوان زادروز عیسى پذیرفت، زیرا زمان تولد او دقیقاً معلوم نبود. در واقع یلدا یک جشن آریایى است و پیروان میترائیسم آن را از هزاران سال پیش در ایران برگزار مى کرده اند. وقتى میترائیسم از تمدن ایران باستان در جهان گسترش یافت در روم و بسیارى از کشورهاى اروپایى روز 21 دسامبر به عنوان تولد میترا جشن گرفته مى شد، ولى پس از قرن چهارم میلادى به دنبال اشتباهات محاسباتى این روز به 25 دسامبر انتقال یافت و در آن زمان مسیحیان روز 6 ژانویه را به عنوان روز تولد مسیح جشن گرفتند. اما با گسترش مسیحیت در آن زمان به دلیل اینکه نمى توانستند مردم را از برپا داشتن این جشن منع کنند بنابراین روز کریسمس را با روز 25 دسامبر جابه جا کردند. اما آنچه مسلم است یلدا جشنى ایرانى است. جشنى است که ایرانیان پس از رهایى از بیدادگرى و ستم، به شکرانه بازیافتن آزادى برپا مى کردند و پیروزى نیکى بر بدى، و روشنایى بر تاریکى، و داد بر ستم را گرامى مى داشتند.
یلدا جشن خانوادگى است و شاید یکى از دلایل ماندگارى اش همین است. چرا که هنوز در ایران «خانواده» رکن اصلى جامعه است. هر چند که جامعه ایرانى در حال گذار از سنت به مدرنیسم است اما یلدا هر سال به خانه هاى ایرانیان سرک مى کشد. سالیان سال یلدا مهمان خانه ایرانیان است. هر چند که شاید چند سالى در این اواخر حضورش کمرنگ شده بود. چرا که مردمان ما روزهاى سختى را پشت سر گذاشته اند. آنچه بر یلدا گذشته سرنوشتى بود که زمانه و روزگار بر آن تحمیل کرد. سال هاى پس از انقلاب اسلامى یلدا مانند دیگر جشن هاى کهن ایرانى نشانه طاغوت شناخته و به کنارى گذاشته شد، بدون آنکه کسى بگوید یلدا نه در پهلوى و سلطه شاهان، بلکه در تاریخ این مرز و بوم ریشه داشته است. جنگ بى هیچ خواستى بر ایران تحمیل شد. مردم پیش از آن که روزهاى شان پس از انقلاب به روال عادى برگردد درگیر جنگ شدند. سال هاى جنگ، سال هاى دورى و جدایى بود. زمستان و پاییز روزهاى عملیات بود و درگیرى، شب یلدا میان آن روزهاى پرحادثه گم شد، اما هنوز ایرانیان آن شب را با تفأل به حافظ سپرى مى کردند. روزهاى جنگ، روزهاى کوپن و کمبود و گرانى هم بود. شب هاى وضعیت هاى قرمز و بمب و موشک هم بود. باز هم یلدا هر چند کم فروغ اما به خانه هاى ایرانى سر مى زد.
جنگ تمام شد و یلدا حضورش پررنگ تر شد. بمب و موشک و کوپن تمام شد، اما گرانى نه. هر سال یلدا یادآورى مى کرد که غیر از مشکلات زندگى، آیین و جشنى هم هست. یلدا دوباره برگشت پرقدرت تر از همیشه. خورشید متولد شد. دوباره خانواده ها دور هم جمع شدند. شاهنامه و دیوان حافظ با مردم آشتى کردند. هر چند شاید کمى شکل و شمایل آن تغییر کرده باشد و سفره هاى یلدا رنگین تر از روزگار باستان شده باشد. اما این نشان مى دهد یلدا ماندگار است.
شاید یلداى امسال نوید آن باشد که دوباره جشن و شادى به میان ایرانیان بازمى گردد. مردم ایران روزهاى سختى را گذرانده اند، این را تقویم این سال ها مى گوید؛ اما خورشید متولد مى شود، این را قدیمی های این قوم گفته اند.